کسی که این کتاب را دست بگیرد محکوم به تمام کردنش است | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۲۵
درباره کتاب «حاء مُشَدد»؛

کسی که این کتاب را دست بگیرد محکوم به تمام کردنش است

فریدون رحیم زاده دکترای فلسفه در یادداشتی درباره «حاء مشدد»، این آن را اثری دانسته که راز پنهان کاری های بازیگوشانه نویسنده اش عترت اسماعیلی را علنی کرده است.

ساده و روان است مثل عترت اسماعیلی مثل «حاء مُشَدد»

به گزارش خبرنگار صبا، فریدون رحیم زاده دکترای فلسفه و عضو هیات علمى وزارت علوم و تحقیقات و فن آورى در یادداشتی به کتاب «حاء مُشَدد» نوشته عترت اسماعیلی پرداخته است.

متن یادداشت بدین شرح است: «وقتی به صورتی تصادفی مطلع شدم عترت اساعیلی «حاء مُشَدد»
را علنی کرده است، خواندنش را بلادرنگ شروع کردم و بی وقفه ادامه دادم و مگر
به سبب ضرورتی، از خواندنش باز نایستادم. اکنون که به پشت سرم نگاه می کنم دلیل
روشنی برای آن خوانش بی وقفه نمی توانم سراغ گرفت.

آیا چون می شناختمش کارش را
درخور مطالعه یافتم و یا چون موضوعی دینی را در قالبی مدرن بنام رمان صورت بندی
کرده بود؟ یا آنکه چون فلسفه خوانده و فلسفه دان بود؟ آیا بی خبری طولانی مدت از
او و کارهایش کنجکاوم کرده بود که اکنون با اشتیاق کتابش را تقریبا بی وقفه بخوانم
و فکر کنم که آیا داستان ظرفیت بیشتری برای طولانی شدن داشت؟

کاش میان دو حاء ماجراها بیشتر کش پیدا می‌کرد. کاش آنموقع
که گرم نوشتن و غرق کارش بود و بساط فضاسازی رمان و معماری کارش هنوز پهن بود و
ذهنش درگیر شخصیت‌ها و جان بخشی به آنها بود، از خلسه‌ای که در آن فرو رفته بود
بیرون نمی‌آمد و با همان حس و حالی که داشت ادامه می‌داد و «حاء» را در متن و
معماری و خلق نیز «مشدد» می‌کرد. «حاء» این ظرفیت را داشت که در متن نیز دچار
«مدّ» شود و خیلی دیرتر از آنی که به نقطه پایان رسیده است به انتها برسد. آنچنانکه
رودی پس از جزر دچار مدّ می‌شود. اختصار و ایجاز البته مخل روانی متن نشده و آسیبی
به زیبابی و جذابیت آن نرسانده است.

انجذاب در متن اولین واکنشی بود که بی اراده در خود حس
کردم. متن را پرکشش یافتم. تحسینی که در من برانگیخت نه بدان سبب که از او
انتظاری در این سطح نداشتم، بل بدین سبب بود که مدت های مدیدی بود که شخصی آشنا، که
بشناسمش،که او مرا بشناسد کاری بزرگ و درخور ستایش انجام نداده بود.

اسماعیلی زنی کاملا معمولی به معنی طبیعی آن است؛ و دقیقا
در همین معمولی و طبیعی بودن است که غیر معمولی است. یک انسان زمینی که با استفاده‌‌ی
بهینه از امکانات وجودیی که دارد و ظرفیتی که در طبیعت زنانه‌اش سرشته است،
توانسته با کاربلدی هر چه تمام، دست به کاری سخت بزند و در انتها به خوبی از عهده‌ی
آن بربیاید. به دور از هر گونه تکلف و تصنع است؛ با ادا و اصول بیگانه است، و
هموست که توانسته کاری غیر معمولی انجام دهد. او مثل رمانش ساده و روان است؛ روانی
و سادگی رمان از آبشخور شخصیت طبیعی و یکدست و بیگانه از پیچیده‌گی اوست که مشروب
می‌شود و در سرتاسر کتاب خواننده را در خود می‌گیرد و پله پله تا ملاقات مقصود
بالا می‌برد . همان سان که زرین کوب در پله پله تا ملاقات خدا با سماجتی ستودنی و
عشقی لایزال، فانوس به دست، ملای رومی را از ابتدای عمر تا آنگاه که از بام زندگی
به خاک در افتد و در آن آرام بگیرد تعقیب می‌کند. معلوم نیست که این نویسنده است
که داستان خود را خلق می‌کند و همچون خداوندگاری قهار آن را کن فیکون می‌کند و به
پیش می‌راند یا این روحِ پنهان در کالبد داستان است که در جایی و زمانی چشمکی به
او زده و او را دلبرده و شیفته خود کرده، آنگونه که او اینک آسیمه سر به دنبال
گمشده‌‌ی دلربای خود در ناکجا‌آباد داستانی است که خود در حال خلق آن است. در
سرتاسر رمان، این دیالکتیک جذاب و پر تموّج شالوده اصلی رمان را تشکیل می‌دهد و
رمان را پر کشش می‌کند.

دوران قبل از شروع به نگارش «حاء» گویا دوران سکوت، جریده‌روی
و پنهانکاری‌های محققانه و خفیه روی‌های زیرکانه بوده است.در همین دوران آهسته روی
و سکوت و روزمرگی، کتابهای زیادی را به دست مطالعه گرفته است، به متون زیادی سر
زده، به جاهای زیادی سرک کشیده و حوالی موضوع فراوان پرسه زده است. اما هنرمندانه
و همچون زنبور عسل از انبارش عطر بر عطر و در هم آمیزی آنهمه اندوخته دچار ملال
نشده که هیچ، بل با اذواق و مواجیدی طربناک نیز دم خور و همنشین بوده است؛ این را
از برقی که از چشمانش می‌جهد، آنگاه که
قصه حاء را تعریف می کند، می‌توان فهمید.

در متن همین روزمرگی هاست که او توانست و توانسته پنهان شود
و پاورچین پاورچین قدم از قدم بردارد. اکنون راز آن خفیه روی های او آفتابی شده
است. او پشت سنگر سکوت و معمولی بودن و دیده نشدن، با شکار لحظات و بی‌آنکه وقتی
را تلف کند زیرکانه زندگی و مشق رمان کرده و بر دانش و مهارت خود یواشکی افزوده
است. و اینک «حاء مشدد» راز پنهان کاری های بازیگوشانه اش را علنی کرده است. اکنون
او یک صدای بلند است؛ او یک فریاد مشدد است که امکانی برای شنیده نشدن باقی نمی
گذارد.

حاء از زهدانِ روحِ پر غوغای زنی مذهبی بیرون آمده است که
تاریخی مردانه، خشن، پر فراز و فرود و آمیخته به انواع روایتها و آرایه ها و
پیرایه ها موضوع اصلی آن است. حاء حکایت پیرایشی زنانه و روایتی حسی و با نگارشی
ساده است که در زیست جهانی زنانه، تاریخی مردانه را رام خود کرده و با تازیانه
احساس و قلمی روان، واژگان روزمره را همچون مستخدمه‌ای گوش به فرمان و دست به سینه
به کرنش و اطاعت وادار کرده است.

صدای او در حاء مشدد چندان لطیف و آنچنان نرم نرمک بلند و
بلندتر می‌شود که جز خواندن و سماجت برای پیمودن یک نفسِ آن تا انتها راهی باقی
نمی گذارد. کسی که کتاب را دست بگیرد محکوم به تمام کردنش هست.

تاریخی با وقایع پرشمار و هویتی سخت و سنگین و مردانه و
مملو از اضطراب و خشونتِ غرق شده در تاریکی‌های کور کننده و سایه روشن‌های تو در
تو، در روایت اسماعیلی نرم و رام شده و آرام گشته و به ساحلی امن و آسوده تبدیل
شده تا خواننده‌ی مومن و معتقد دمی در آن سکونت خاطر یافته و در حالی که حس و حال
زیبایی‌شناختی خود را ارضاء می‌کند، اتراق کند و باورهای دینی و تاریخی خود را
مرور کرده و در فراز و فرودی که روایت
رمان در مسیر آن پیش می‌رود دچار قبض و بسط شود.

عترت اسماعیلی توانسته است به راحتی بذر موضوعی سخت و حساس
و بس چالش برانگیز را که ماهیتی عقیدتی دارد از جهان سنت وام کرده و در یک زمین نا
آشنا و بیگانه به اسم رمان بکارد و برای شکفتن و بالیدن و بار دادن آن، حس زنانه و
ظرفیت وجودی و عشق پاک و زلال خود را همچون باران فرو ببارد. «حاء» در ملتقای جهان
سنت و تجدد خلق شده است.

اینها همه از سرمایه های پر مایه ای که او در هنر و مهارتی
که در بکار گیری قالب دارد مایه ور می گردد. اما حاء مشدد فقط همین یک خصیصه را
ندارد؛ به خصایص دیگر هم آراسته است.

این مختصر همانی‌ست که من می‌فهمم.»

انتشارات کتاب نیستان که در سال‌های اخیر آثار داستانی بلندی را با نگاهی
تازه به زندگی اهل بیت (ع) منتشر کرده است، رمان «حاء مشدّد» را در ۱۴۴
صفحه و با قیمت ۲۲۰۰۰ تومان روانه بازار کتاب کرده است.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است