جشنواره هنرهای تجسمی فجر هنوز مستاجر است/ نسبتی که معلوم نیست | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۰۸
یادداشت مهمان؛

جشنواره هنرهای تجسمی فجر هنوز مستاجر است/ نسبتی که معلوم نیست

یک منتقد و کارشناس معتقدست جشنواره هنرهای تجسمی فجر در یازدهمین دوره خود هنوز در حال سعی و خطاست و نتوانسته به جایگاهی متناسب با هزینه های مالی، انسانی و... مصروف شده، برسد.
جشنواره هنرهای تجسمی فجر هنوز مستأجر استبه گزارش خبرنگار صبا، سعید فلاح‌فر عکاس و کارشناس هنری در
یک یادداشت به موضوع «جشنواره هنرهای تجسمی فجر و نسبت های این جشنواره با هنر
دینی و انقلابی، دوسالانه های تخصصی تجسمی و فستیوال های هنری و …» پرداخته است
که مشروح آن را در زیر می خوانید.

«متاسفانه جشنواره هنرهای تجسمی فجر در یازدهمین دوره
برگزاری همچنان در حال سعی و خطاست تا شاید بتواند جایگاهی متناسب با هزینه های
مالی، انسانی و… مصروف شده داشته باشد اما هنوز معلوم نیست و در واقع مدیران
موقتش نمی دانند که این جشنواره چگونه تعریف شده و یا چگونه باید تعریف شود.

هنوز نسبت جشنواره هنرهای تجسمی با خانواده متنوع هنرهای
تجسمی معلوم نشده است. نسبت این جشنواره با فجر و انقلاب اسلامی، نسبت این جشنواره
با دوسالانه های تخصصی، با فستیوال هنری تهران، با بخش دولتی و … مشخص نیست. جشنواره
ای با این ابعاد هنوز مستأجر است و کسانی که به دنبال زرق و برق این جشنواره هستند
تمایلی به پیگیری این موضوع ندارند. اصولاً گویا کسی آنقدر در جایگاه مدیریت این
جشنواره ثابت نمانده که به فکر صاحب خانه شدن باشد.

در قیاس با جشنواره های دیگر فجر، کسی نمی داند جشنواره
هنرهای تجسمی فجر باید مرور هنر سال گذشته باشد و یا چشم انداز سال آینده. هنوز
معلوم نیست جشنواره هنرهای تجسمی فجر تجمیع و نمایش همزمان همه رشته های تجسمی است
و یا تجمیع اندیشه های قابل بیان در فضای واحدی به نام هنرهای تجسمی. جشنواره فجر
به لحاظ اجرایی هم همچنان سردرگم است؛ آواره بی پناهی است که حداقل در جملات و
کلمات تعارفی، میان دولت و انجمن ها و هنرمندان و… دست به دست می شود. این
سردرگمی و بی خبری از تعاریف تا جایی است که گاهی برگزارکننده مدعی ابداع بخشی شده
و می شود که در دوره های قبل هم برگزار شده است.

دوره یازدهم با شعار ظاهراً جذاب دیگری هم به میدان آمد؛
اقتصاد هنر و حضور نگارخانه ها. جدا از اینکه این انتخاب با چه معیارهایی انجام
شده و آیا چنان که گفته اند فقط سلیقه یکی از نگارخانه داران صاحب نفوذ است یا خیر،
به نظر می رسد نشانه ای است بر بقای بلاتکلیفی جشنواره هنرهای تجسمی فجر نسبت به
جامعه هنرهای تجسمی. با این شکل نگاه به جشنواره هنرهای تجسمی تردیدی وجود ندارد
که در شورای سیاستگذاری جشنواره اجماع و تشخیص درستی برای عبارت اقتصاد هنر و حتی
رویکردهای جشنواره های مناسبتی وجود ندارد. به ویژه نمایش های رسانه ای حکایت از
این دارد که طراحان این بخش ها تنها به دنبال فرصتی بودند تا از کنار رویدادی که
هزینه هایش را دولت به دوش می کشد، کسب و کار و شهرت تازه ای دست و پا کنند. زیرا
علیرغم اطمینانی که به مشکلات فروش در این ساز و کار دارند، به خوبی دست مدیران را
خوانده اند که برای جلب رضایت نگارخانه های حاضر، سرانجام از جایی معلوم یا
نامعلوم خریدارانی رونق ظاهری این بازارچه را تامین خواهند کرد.

این شیوه عجولانه طراحی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر
گویای این نکته است که مراجع بالاتر این جشنواره و سیاستگذاران کلان تر هنرهای
تجسمی هم نگاهی غیرواقعی به هنر و اقتصاد هنر دارند. دولت تا چه حد باید به اقتصاد
هنر ورود کند؟ آیا یک رویداد کیفی مثل جشنواره هنرهای تجسمی می تواند خودش را در
چهارچوب گردش مالی دچار کند؟ تصور کنید دوسالانه ای مثل دوسالانه نقاشی خود را
متولی اقتصاد نقاشی معرفی کند. آیا کسانی که دم از رونق اقتصاد هنر می زنند تعریف
درستی از هنر و اقتصاد و به ویژه محل تلاقی این دو دارند؟ آیا به نقش و جایگاه
اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری نگارخانه در مقابل جامعه و نقش هدایتی و حمایت
دولتی واقفند؟ آیا حدود هنر و کالای هنری را می توانند تفکیک کنند؟ آیا دولت موظف
به درآمدزایی و تولید مستقیم پول است و یا باید حامی هنر و هنرمندی باشد که به
دلیل پیشرو بودن نمی تواند همراه موج عوام
شده و بنابراین نمی تواند توسط بخش خصوصی حمایت شود؟ جشنواره هنرهای تجسمی
باید به صندوق همراهان نگارخانه دار، پول تزریق کند یا روی کیفیت جشنواره متمرکز
شود؟

اگر معیارهای تجاری که از جشنواره به گوش می رسد، بپذیریم،
جشنواره ای که خود برآورد درستی از تناسب هزینه و تاثیر ۱۶۰۰ کپی آثار گنجینه موزه
هنرهای معاصر تهران ندارد، چطور می تواند متولی اقتصاد این حوزه باشد؟ جشنواره فجر
دِینی است که باید به هنر و فجر و آزادگی ادا شود و یا مجالی برای یارکشی و حمایت
های گروهی و جمع های دوستانه است؟ آیا جشنواره فجر قصد دارد از کلید واژه جذاب و
لذت بخشی مثل پول و اسکانس برای آشتی دادن هنرمندان و نگارخانه های مشتاق درآمد و
محبوبیت عمومی بیشتر استفاده کند؟ آیا جشنواره فجر می خواهد تدوام سیاست های
پوپولیستی مرسوم باشد؟ جشنواره فجر در چهارچوب های تعریف شده و نشده؛ بستر هنری
است یا بستر تجاری و سیاسی؟ آیا جنجال های رسانه ای و اخبار و نشست های خبری و عکس
های دسته جمعی نهایت اهداف جشنواره هنرهای تجسمی فجر است؟ کسی جواب صریحی به این پرسش
ها نداده است و در همچنان بر پاشنه ای که بود، می چرخد.»

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    115/285/101/000
  • بی‌بدن
    28/001/036/000
  • سال گربه
    21/913/998/000
  • آپاراتچی
    4/337/816/000
  • ایلیاجستجوی قهرمان
    3/385/558/500
  • پرویز خان
    3/300/677/000
  • نوروز
    3/136/309/000
  • آسمان غرب
    3/035/327/000
  • مست عشق
    پیش‌فروش1/985/780/000