بنیاد فردوسی یک سازمان مردمنهاد است که در ۲۷اسفندماه۱۳۸۴ با مجوز رسمی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ایران بنیانگذاری شده است.
ازجمله فعالیتهای این سازمان میتوان به برگردان،
ترجمه و تدوین شاهنامه فردوسی و مجموعه آثار بزرگان، انتشار نشریه فردوسیشناسی و
دیگر ویژهنامههای مرتبط با هدفها، نکوداشت، بزرگداشت و پاسداشت جایگاه علمی و
فرهنگی مفاخر ایران، شناساندن میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران و شناساندن
فرهنگ و ادب و زبان پارسی بهوسیله شاهنامه فردوسی و پروژههای نظرسنجی، آمار و
افکارپژوهی برای افزایش آگاهی جهانیان نسبت به بناهای تاریخی و میراث فرهنگی و
مفاخر ایران بهویژه حکیم ابوالقاسم فردوسی اشاره کرد. در اینباره گفتوگویی با
یاسر موحدفرد؛ دبیرکل بنیاد فردوسی، داشتهایم که در
ادامه میخوانید.
لطفا مقداری از نحوه شکلگیری و فعالیتهای بنیاد فردوسی بفرمایید.
بنیاد فردوسی از سال۱۳۸۴ بهصورت رسمی، بهعنوان
یک سازمان مردمنهاد در زمینه بازشناسی مفاخر، فرهنگ، هنر و تمدن ایران فعالیت
خود را آغاز کرد. همراه با هنرمندان و پژوهشگران نامدار در زمینه شاهنامه
فردوسی(نقالی و آیین پهلوانی) فعالیت خود را گسترش و در یونسکو به ثبت جهانی رساند.
ما در این بنیاد تلاش کردیم چند رویداد ملی مانند بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
در اردیبهشتماه هرسال در ایران و خارج از کشور، پاسداشت زبان فارسی با همکاری با
شورای انقلاب فرهنگی، روز فرهنگ پهلوانی و ثبتهای جهانی در آبانماه و ۲۵اسفندماه
که سالروز هزاره شاهنامه است را در دستور کار خود قرار دهیم. همچنین طی تلاشهای
ما برای این سازمان، اعطای مجوز نمایندگی در شهرها و استانها از سازمان میراث
فرهنگی بود، که نتیجه آن هفت نمایندگی در کشور بوده که امسال تلاش بیشتری خواهیم
کرد که آن را توسعه دهیم. در ادامه این روند و باتوجه به سند یونسکو سرای نقالی
نیز در ایران راهاندازی خواهد شد. تلاش بنیاد فردوسی در سال جاری به گونهای بوده
است که دو مجوز برای نشر ملی بنیاد فردوسی و پایگاه خبری شاهنامهنیوز را از وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی اخذ کنیم که خوشبختانه موفق شدیم.
جدیدترین فعالیتهای بنیاد فردوسی در چند
ماه باقیمانده سال چیست؟
ازجمله فعالیتهایی که امسال آغاز کردیم،
برگزاری دو جشنواره ملی است. از آغاز سال که ما این فراخوان را دادیم به این بهانه
در مناسبتهای مختلف برای این جشنواره از هنرمندان گوناگون دعوت میکنیم. برای
مثال در جشنواره حکمت فردوسی استفاده از جوانان تا پیشکسوتان در عرصههای هنری و
دیگر جشنواره آفرینشهای هنری شاهنامه فردوسی ویژه کودکان و نوجوانان بوده است. بهطور کل تلاش ما از ابتدا سال برگزاری
نقالی و شاهنامهخوانی با اساتید این عرصه برای کودکان و نوجوانان بوده است که در
رویدادهای هنری در تهران حضور فعال داشته باشند؛ ما تلاش کردیم که هنر کودکان،
نوجوانان و بزرگسالان بهصورت نمایشگاهی عرضه بشود. در این بین ما پیشنهاد دیگری
داشتیم برای برگزاری یک جشنواره با همکاری دانشگاه جامع علمی-کاربردی به نام فرهنگ
پهلوانیکه هم دارای بخش ورزشی و هم هنری بود. تا به اینجا، از جشن خانه تئاتر از
آغاز سال و ویژهبرنامههای هفته کودک دستاوردهای این جشنوارهها خوب بوده است.
شما بهطور کل وضعیت
تئاتر کودک و نوجوان خاصه نقالی و شاهنامهخوانی را چطور ارزیابی میکنید؟
وضعیت نقالی و شاهنامهخوانی
در حوزه کودک و نوجوان، چهار مجموعه پشتیبان اصلی دارد: بنیاد فردوسی، خانه
تئاتر، مرکز هنرهای نمایشی و میراث فرهنگی. هرکدام از این بنیادها یا توانایی
مالی و زیرساختهای سختافزاری مثل مکان را ندارند و یا بودجه کافی برایشان در نظر
گرفته نمیشود. بنیاد فردوسی از جایگاه مردمی تلاش کرده برنامهها و دورههای
آموزشی برگزار کند و همین طور از انجمنهای کوچک در شهرستانها حمایت کند. اما
زمانیکه بودجهای برای این بنیاد گذاشته نمیشود امکان انجام کار ماندگاری وجود
ندارد. هنر نقالی و شاهنامهخوانی در یونسکو در معرض خطر ثبت شده است. در حدود یک
دههای که بنیاد فردوسی بیهیچ بودجهای تلاشی برای این دو هنر انجام داده است ولی
در خانه تئاتر یا میراث فرهنگی پایگاه یا دانشنامهای برای هنر نقالی، شاهنامهخوانی
و فرهنگ پهلوانی وجود ندارد، فایده چندانی ندارد!
البته تکنگاریهایی
در تئاتر فاخر کشور انجام میشود که ویژهبرنامههایی در جشنوارهها برگزار میکنند،
که آنها هم زیرساختهای لازم را ندارند. دورههای آموزشی برگزار نمیشود و تنها
فراخوانی برای شرکت در جشنوارههای گوناگون داده میشود. این سبک درست نیست، اگر
ما در سیستم آموزشی طرح درس دقیقی برای نقالی و شاهنامهخوانی داشته باشیم علاقهمندان
در سطوح بالاتر هم میتوانند به این رشته بپردازند اما متآسفانه هیچ رشتهای مبنی
بر نقالی که بخواهیم آن را بهصورت جدی حفظ کنیم وجود ندارد. در اینباره باید
بگویم که ما در ایران، خانه نقالان یا سرای نقالی که بودجه دولتی داشته باشد و
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وزارت علوم و… آن را حمایت کنند، نداریم.
همچنین هنرمندان
زورخانهای با بیمه کاری خود مشکلات بسیاری دارند؛ زیرا عدهای آنها را هنرمند و
برخی دیگر ورزشکار میدانند و هیچ متولی در این بین وجود ندارد؛ همین طور در هنر
تجسمی نقاشی قهوهخانهای در حال نابودی است و ما به اندازه انگشتان یک دست هم
استاد نقاشی قهوهخانهای نداریم. چه کسی باید متولی باشد که این هنرها از بین
نرود و تنها در موزهها، آن هم نه موزههای ایران بلکه موزههای خارج از کشور شاهد
این هنرها نباشیم؟ بنیاد فردوسی آمادگی هر گونه حمایت از این هنرها را دارد.
فعالیت بنیاد فردوسی
با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چه صورت است؟
خوشبختانه در هفته
ملی و روز جهانی کودک همکاری خوبی بین بنیاد فردوسی و کانون پرورش فکری کودکان و
نوجوانان بهمنظور حمایت از هنر نقالی و شاهنامهخوانی کودکان و نوجوانان صورت
گرفته است. یکی از برنامههای شاخصی که کانون پرورش فکری به بنیاد فردوسی کمک کرده
همان نقالی و شاهنامهخوانی کودکان و نوجوانان است، البته کانون پرورش فکری در حد
خود آموزش شاهنامهخوانی را در برنامههایش قرار داده است، ولی همان طور که پیشتر
گفتم تا زمانی نقالی رشته، کتاب و اساتید مشخصی نداشته باشد همان تکنگارهای است
که هر کس تنها علاقهای به آن داشته باشد بدان روی میآورد و آنطور که باید به
نسلهای بعدی منتقل نمیشود.
همان طور که گفتید بنیاد
فردوسی متناسب با رویدادهای روز فعالیتهای متفاوتی را برگزار میکند، بازخورد
مردم از این برنامهها چطور بوده است؟
ما دو نوع بازخورد
داریم؛ اول کسانی که شاهنامهخوانی را میشناسند و خیلی به آن دلبستگی دارند و دوم
کسانیکه هیچ شناختی از شاهنامه ندارند و با آن ارتباط برقرار نمیکنند. ما در این
زمینه باید خیلی تبلیغات داشته باشیم تا مخاطبان را جذب کنیم و افرادی که این حوزه
را نمیشناسند اصرار دارند که چند موسیقی پاپ و غربی را با هنر نقالی تلفیق کنیم!
از اینرو رسانهها و صداوسیمای کشور ما باید تلاش بیشتری برای شناساندن هنر
نقالی به مردم به خرج دهند تا این هنر به فراموشی سپرده نشود.
دلیل اینکه نسل جوان با
نقالی و شاهنامهخوانی ارتباطی برقرار نمیکند چیست؟
علت این ناآشنایی،
عدم معرفی و شناخت آموزههای اخلاقی ایرانی-اسلامی است. خیلی از جوانان ما عناصر
تمدن ایرانی-اسلامی را بهدرستی نمیشناسند و هیچ پژوهشی در این زمینه نشده و اگر
هم شده بهروز نیست یا به دست مخاطب خود نمیرسد. این هنرها نیاز به مجموعههایی
دارد که واقعا اولویتی برایشان وجود داشته باشد. برای مثال فرهنگستان هنر تا چه
اندازه تلاش کرده هنرهای سنتی را بشناساند و آن را بهروز کند و به یک کودک یا
نوجوان ارائه کند؟ مشکلات ما روزآمد کردن برخی اطلاعات است. ما باید بهصورت خیلی
ملموس فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی را به این مخاطبان چه در قالب فیلم و انیمیشن و
چه بازی منتقل کنیم. گویا اعتماد به مردم و هنرمندان وجود ندارد و کارمندان برای
نظارت متداوم روی کار هستند که مانع خطاهای احتمالی در یک فعالیت هنری شوند. نظارت
زمانی لازم است که از سوی دیگر حمایتی هم وجود داشته باشد، نمیشود نظارت همیشه
باشد ولی حمایت بهطور کل نباشد، باید بین اینها یک تعادل وجود داشته باشد. باید
به نخبهها در این زمینه توجه شود و اجازه ورود به فضای اجرایی برای این کارمندان
مهیا باشد. اما متاسفانه در فضای هنر ما رابطهای میان هنرمند و کارمند مراکز هنری
وجود ندارد و در بسیاری از اوقات در برنامهها تولید محتوایی وجود ندارد و بیشتر
مطالب تکراری است که باعث دور شدن مخاطب از این فعالیتها میشود.
زهرا سادات مصطفوی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است