من هیچ اعتقادی به این بزرگداشتها ندارم و برایم رجوع به یک فیلم تاریخ سینما جالب نیست، چرا که فکر میکنم این موضوع برای سازنده اثر بسیار دردناک است. بیضایی آدمی است که در تمامی این سالها کوشش کرده فیلمهای ماندگار و خوب بسازد، و برعکس خیلیهای دیگر که کارنامه طویلی در فیلمسازی دارند، او در همه این سالها تلاش کرده که تازه دهمین فیلم خودش را بسازد و این خیلی ناراحت کننده است. محدودیتهایی که تاکنون برای فیلمسازی این کارگردان شاخص و باتجربه وجود داشته و تعابیر اشتباهی که از کار او صورت گرفته است برای من که در اکثر کارهای او حضور داشتم بسیار دردناک است.
چون من به او نزدیک بودم و میدانستم که او میخواهد چه چیزی را در فیلمش عنوان کند. به نظر من یک هنرمند تا زمانی که زنده است و میتواند فعالیت بکند باید امکاناتی برای او فراهم شود که بتواند اثرش را خلق کند. ولی بزرگداشت یعنی مرگ یک هنرمند. من میتوانم برای شما از خاطراتی که در «باشو غریبه کوچک» داشتم بگویم، ولی به جای اینکه به گذشته بپردازیم بهتر است که حال را دریابیم.
چون صحبت درباره گذشته هیچ چیز را حل نخواهد کرد. به نظر من تنها آدمی که در این بحث مهم است بهرام بیضایی است. چون هیچ چیز بدتر از این نیست که یک هنرمند هنوز زنده باشد ولی نتواند کار بکند. این موضوع حتی از خود فیلم «باشو غریبه کوچک» هم مهمتر است. چون آن فیلم ساخته شده و اثر به تنهایی میتواند معرف خود باشد. ما فیلم «باشو غریبه کوچک» را با کمترین امکانات و سختترین شرایط ساختیم، شاید امکانات ما برای ساخت این کار چیزی نزدیک به صفر بود. ولی همکاری دوستانی که با رفاقت پای کار ایستادگی کردند باعث شده است کار نتیجه مثبتی به همراه داشته باشد.
ما سعی کردیم تمام تلاشمان را به کار بگیریم تا کمبودها به چشم نیایند و فکر میکنم آنقدر ما برای اینکار زحمت کشیدیم که اگر امکانات بیشتری هم به ما داده میشد باز چیزی بالاتر از اینی که الان هست نمیتوانست بشود. اگر بخواهم به گذشته فکر کنم، اتفاقات و سختیهایی که برای ساخت این فیلم همراه بیضایی بود من را اذیت میکند. چون امکانات ما بسیار بدوی بود و ما مجبور بودیم برای رسیدن به نتیجه مثبت از تمام وجود مایه بگذاریم. دو فیلم «باشو غریبه کوچک» و «رگبار» در میان آثار بیضایی برای من جایگاه بسیار خاص و ویژهای دارند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است