بازیگری که در سی سال سینمای پس از انقلاب جز یکی دو حضور، و یک فیلم در بازگشت به ایران، نقش مهمی نداشته و حالا با سابقه فعالیت پررنگ در سینمای پیش از انقلاب، به ناگاه نشسته و سینمای آن دوران را –حتی دستاندرکاران اوج گیری همان سینما را- با نگاهی تاریخی، گاه تحلیلی و در بسیاری موارد درشتنما و اغراقآمیز زیر سوال برده است. حرفهایی که البته بیش از آن که مصرف «جهت ثبت در تاریخ» داشته باشد، باب میل کسانی است که اصولا سینما و اهالی آن را قبول ندارند و هنوز که هنوز است، در جستوجوی مفسده و فسادی میگردند که گویی در هیچ زیست و حرفه و شغل دیگری از بدو خلقت بشر تاکنون وجود نداشته و فقط سینما مولد آن بوده است! بخشی از صحبتهای کنگرانی درباره سینمای موج نو، اشاره مستقیم او به نام برخی از چهرههای سینمایی که پس از انقلاب نیز آثار زیادی برای سینمای ایران ساختهاند و ارتباط همه این موضوعات به یکدیگر با انتقادهایی از سوی سینماگران و فعالان این حوزه به خصوص در فضای مجازی همراه شده است. گرچه هیچ عقل سلیمی به دفاع از روزگاری که قابلدفاع نیست، نمیپردازد اما منتقدان بر این عقیدهاند که نگاه و جریانسازی غالب بر چنین تحرکات رسانهای، بیشتر از حرفهای مصاحبه شونده اهمیت دارد. نگاهی که به نظر نمیرسد دفاع از کیان و تاریخ سینمای یک کشور دغدغهاش باشد…
رضا درستکار:
این نگاه، چرک و غرضآلود است
من درباره سینمای قبل از انقلاب بارها و بارها تحقیق کردهام که نتایج آن سالها قبل در اوایل کارم در مجله ادبستان چاپ شده است. ابتدا تحقیقاتی درباره کارگزاران و مسئولان آن زمان داشتم بعد هم سلسله مطالبی درباره روشنفکران و منتقدان در آن دوره منتشر کردم. مطالبی هم از تحقیقاتی که درباره جریانهای سینمایی مثل ملودرام سینمای ایران و یا موج نوی سینمای ایران داشتم، همان زمان در مجله دنیای تصویر چاپ شد، پس از آن نیز راجع به شاخصترین چهرههای آن زمان تحقیقاتی داشتم که مطالبی در این خصوص منتشر شد. خروجی نهایی این کلمات و عبارات این بود که نظام گذشته در حوزه فرهنگ برنامه مدون و مشخص نداشت، به راحتی با مطالعات موردی میتوان دریافت که فساد آشکاری در بخشهایی از مدیریت بالای جامعه بین طبقه تکنوکرات وجود داشت که وابستگان به دربار بودند و همه این را میدانند. اما این نگاه چرک و غرضآلود که همه موضوعات را در یک ظرف قرار دهیم و کل سینما را نامطلوب اعلام کنیم، غلط است. البته دلیلی هم وجود ندارد که بخواهیم از آن سینما دفاع کنیم اما نگاهی که به این وسعت منتشر شده، اگر کاملا دروغ و جعلی نباشد، تسری دادن و عمومیت دادن یک نقطه ضعف به قاطبه سینمای ایران است. در آن زمان مدیریت سینما به این شکل که در این گفتهها ترسیم شده وجود نداشت و اساسا فقدان برنامهریزی در حوزه کلان فرهنگ و هنر اشکال اساسی مدیریت فرهنگی آن دوره بود.
احمد طالبینژاد:
چرا سعید کنگرانی را منزوی کردهاند؟
واقعیت این است که ما باید خود را در جای آقای کنگرانی قرار بدهیم. او حدود ۳۰ سال است که در مخمصهای گرفتار شده و به این راحتی نمیتواند از آن خلاص شود. ناگزیر باید حرفی بزند که شاید عقیده خودش هم نیست و به دلیل سوابقی است که ناخواسته برایش ایجاد شده است. از کل این گفتوگو که در این یکی دو روزه در محافل مختلف نقل میشود، من به یک مورد اشتباه اشاره میکنم: شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران در اواسط سال ۵۵ ایجاد شد و این شرکت وظیفهاش تولید فیلمهای مشترک با کشورهای دیگر و تولید فیلمهای غیر متعارف بود که چند فیلم توسط آن تولید شد. از مهمترین فیلمهای این شرکت، میتوان به «در امتداد شب»، «کلاغ» و… اشاره کرد. همینطور فیلم «کاروانها» از محصولات مشترک ایران و امریکا و فیلم «ت مثل تقلب» به کارگردانی اورسون ولز. مدیر عامل این شرکت بهمن فرمان آرا بود و در تیتراژ اسم او را به عنوان تهیهکننده مینوشتند. دکتر بوشهری که بنیانگذار و صاحب این شرکت بود، شوهر شمس پهلوی بود که آقای کنگرانی گفتهاند فرح پهلوی! البته باز معتقدم که باید واقعبین باشیم. سعید کنگرانی از جهنمی فرار کرد و به کشور بازگشت اما به جای اینکه بگذارند کار کند، منزویاش کردهاند. حالا شاید حوصلهاش سر رفته یا با خود گفته باید بنشیند حرفهایی بزند و…
احمدرضا علیزاده
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است